سیسان
سیسان ، روستای زیبا و خوش آب و هواییست که در چهل کیلومتری شرق تبریز در قسمت پایانی یکی از کوهپایه های سهند قرار دارد. از طبیعت زیبا، درختان سپیدار ، چشمه های پر آب و خروشان، کوهپایه های پر گل و گیاه، سیب های سرخ و خوش عطر ، عسل های ناب ، آسمان صاف و بلند، و مردم با صفای آن هر چه بگوییم کم است ، ولی به قول مولانا
خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
بیشتر ساکنین این روستا بهائی بودند که در نهایت ناباوری و تأسف در جریان انقلاب ایران ، توسط مغرضین از آنجا رانده شدند و این آبادی زیبا به ویرانه سرا تبدیل شد . بالغ بر ۲۰۰۰ بهائی ، از کوچک و بزرگ و پیر و جوان ، مجبور به جلای وطن و ترک دیار آبا و اجدادی و مال و منال خود شدند . پر واضح است که اهمیت این روستا فقط بخاطر آنچه در وصف زیبایی های طبیعیش گفته شد نیست ، بلکه در مظلومیت بهائیان آن است که از هر چه داشتند گذشتند ولی حاضر به کتمان دین خود نشدند و هر یک مجبور به سکنی گزیدن در گوشه دیگری از ایران و جهان گشتند
. این روستا به یمن اقبال ساکنینش به دیانت مقدس بهائی از معدود روستاهایی بود که مردمش اکثرا با سواد بودند و تعالیم نوین و جهان آرای حضرت بهاالله را سر لوحه زندگی خود قرار داده بودند . از جمله این تعالیم ، تساوی حقوق زنان و مردان ، تعلیم و تربیت اطفال و اعتقاد به وحدت اساس ادیان بود که موجب می شد سیسان در بین روستاهای اطراف خود شاخص باشد. تاریخ سیسان را که ورق بزنیم و به عقب برگردیم عطر آن نرگس های شیراز که زائرین اولیه سیسان بر دوش گرفته و با پای پیاده به شوق دیدار مولای خود و تقدیم تحفه شان به آن حضرت راهی عکا شدند ، در فضای خیال و ذهن می پیچد. هنوز طنین مناجات خواندن احبا در حظیره القدس و شور و شعف دوستان در جلسات را میشود شنید و تجسم کرد . سماور جانانه ای که از آب زلال چشمه پر میشد و چای های خوش عطر و تازه ای که برای پذیرایی در جلسات در قوری های چینی زیبا دم میکشید هنوز در خاطرات جلوه دل انگیزی دارند
زهی حسرت که اکنون از آن روستای پر افتخار فقط نامی بجا مانده است و یادی
از در کلبه ما دوش ندانسته گذشت لیک دانسته نپرسید که ویرانه کیست بس که از خانه ناله و افغان برخاست هر که بگذشت بپرسید که این خانه کیست؟ “ زمانی یزدی”
و اما روزی از دل این خاکستر ی که از سیسان بجای مانده است ، ققنوسی پر خواهد کشید ، آنچنان با هیمنه ، زیبا ، و در اوج که همگان به نظاره اش خواهند نشست و گفت
ای آنکه خانه ام را کردی ویران خانه ات آباد باد
. بهار ۱۴۰۰ خورشیدی , شهرالجلال 178
رویا حجابیان
Recent Comments